چرا کسب و کارهای نوپا باید به نیروهایشان آموزش بدهند؟
تقریباً هرکسی که شرکتی فناور میسازد میداند که مهم دارایی اش کارکنانش هستند. کسب وکارهای نوپایی که به خوبی اداره میشوند تأکید زیادی روی فرآیندکارمندیابی و مصاحبه میگذارند تا پایگاه استعدادهایشان را ایجاد کنند. اغلب اوقات سرمایه گذاری روی افراد همینجا متوقف میشود. چهار دلیل اصلی وجود دارد که اینجا نباید پایان سرمایه گذاری روی کارکنان باشد:
1.بهره وری
معمولا میبینم که کسب و کارهای نوپا آمار دقیقی از تعداد کاندیداهایی که غربال کرده اند، تعدادی که فرآیند مصاحبه را به طور کامل پیموده اند و تعداد استخدام شدگان دارند. همه این آمارها جالب هستند، ولی مهم ترین آنها جا افتاده است: چند کارمند کاملا بهره ور به آنها اضافه شده است؟ وقتی میزان دستیابی به هدف واقعی را اندازه گیری نمیکنند، بینششان نسبت به ارزش آموزش را از دست میدهند. اگر بهره وری را اندازه گیری میکردند، حتی ممکن بود از اینکه آن همه سرمایه گذاری روی کارمندیابی، استخدام و یکپارچه سازی قرار است هدر برود وحشت میکردند. بیشتر مدیر عامل ها فکر میکنند برای آموزش نیروهای جدید وقت ندارند، حتی اگر به بهره وری پایین کارکنان جدید نیز واقف باشند.
2. مدیریت عملکرد
معمولا در مصاحبه با مدیران پرسیده میشود آیا تا به حال کسی را اخراج کرده اید؟ یا اینکه تا به حال چند نفر را اخراج کرده اید؟ یا اینکه وقتی بخواهید کسی را اخراج کنید چه کار میکنید؟ همه اینها سوالات خوبی هستند، اما معمولا سوالِ درست همانی است که پرسیده نمیشود: وقتی طرف را اخراج کردید، از کجا مطمئن بودید که کارمندتان انتظارات این شغل را به خوبی درک کرده است و باز هم آنها را انجام نمیدهد؟ بهترین پاسخ این است که وقتی مدیر، کارمندش را برای این شغل آموزش میداد، انتظاراتش را شفاف کرده بود. اگر به افرادتان آموزش ندهید، پایه ایی برای مدیریت عملکرد نخواهید داشت. در نتیجه مدیریت عملکرد در شرکتتان شلخته و ناهمخوان خواهد بود.
3. کیفیت محصول
بنیانگذاران معمولا شرکتهایشان را با چشم اندازی به سوی معماری محصولاتی برازنده و زیبا تأسیس میکنند و فکر میکنند خیلی از مسائل نامطبوعی را که درکارهای قبلیشان با آن رو به رو بوده اند حل خواهند کرد. بعد وقتی شرکتشان موفق شد، می فهمند که طراحی زیبای محصولاتشان تبدیل به یک فرانکنشتاین1 شده است. این اتفاق چطور می افتد؟ وقتی موفقیت باعث نیاز به استخدام سریع مهندسان جدید میشود، شرکت ها از آموزش صحیح این مهندسان غفلت میکنند. وقتی کاری به مهندسان جدید سپرده میشود، با خودشان فکر میکنند که چطور آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهند. این کار اغلب اوقات منجر به تکرار قابلیت های موجود در معماری محصول میشود، که باعث ناسازگاری در تجربه کاربر، مشکلات عملکردی و آشفتگی کلی میشود. آن وقت شما فکر میکردید آموزش هزینه بر است.
4. نگه داشت کارکنان
بن هاروویتز نویسنده کتاب سختی کارهای سخت در این کتاب مینویسد: “در طول دوره ایی از ریزش محسوس نیروها در نت اسکیپ، تصمیم گرفتم همه مصاحبه های ترک خدمت را بخوانم تا درک بهتری از دلیل ترک خدمت در شرکت های فناوری پیشرفته به دست آورم. سوای مسائل اقتصادی، دو دلیل عمده پیدا کردم:
یک برنامه آموزشی خوب میتواند هردوی این مسائل را مستقیما برطرف کند.
1 فرانکنشتاین معروفترین اثر نویسنده ی انگلیسی، مری شلی است. فرانکنشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با کنار هم قرار دادن تکه های بدن مردگان، جانوری زنده به شکل یک انسان میسازد. هیولایی که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود.
منبع مقاله : The Hard Thing About Hard Things Book